امپراطور با صدور حکمی در سال 1871 (1250) که ژاپنی ها را به لباس ها و غذاهای سبک غربی تشویق می کرد، تمرکزی نیز بر غرب زدگی کرد. اما مسلما بزرگ ترین تغییری که سامورایی ها را بسیار تحت تاثیر قرار داد، تشکیل یک ارتش مدرن نظام وظیفه بود به این معنا که نقش سامورایی ها به عنوان مردان اصلی جنگ در کشور از بین رفت و دیگر آن ها تنها قشر مجاز به حمل سلاح در جامعه نبودند.
استفاده از این سلاح های جدید- توپ ها و تفنگ ها- به مهارت بسیار کمتری نسبت به سلاح های سامورایی نیاز داشت و به این معنا بود که اکنون دیگر یک فرد روستایی با یک تفنگ می توانست یک سامورایی را در مبارزه شکست دهد. اگر روی کار آمدن ارتش نظام وظیفه بر این دلالت داشت که روزگار سامورایی ها در حال تغییر است، فرمان بعدی امپراتور در سال 1876 (1254) هیچ شکی در این مورد بر جای نگذاشت. طبقه این دستور، سامورایی ها از همراه داشتن شمشیر منع شدند.
موقعیت سامورایی ها به عنوان یک طبقه خاص پایان یافته بود. قدر و منزلت آن ها به طور مداوم در حال کاهش بود و همین مسئله برای بسیاری از سامورایی ها توهین آخر قلمداد می شد. رهبران ژاپنی احساس کردند که برای جلوگیری از عقب ماندن، نیاز به مدرن شدن دارند و سامورایی ها یکی از غرامت های این تصمیم بودند.
دولت معتقد بود که آن ها متعلق به دوره متفاوتی هستند و ارتباطی با این ژاپن تازه ندارند. تعدادی از سامورایی ها خود را با این روند نوگرایی وفق دادند، برای داشتن یک کشور خوب از عقاید قدیمی خود دست کشیدند و تلاش کردند خود را در خط مقدم این ژاپن جدید قرار دهند.
دولت برنامه ای برای تجدید سامورایی ها، کمک به پیدا کردن کار و قرار دادن آن ها در راس تشکیلات تدوین کرد چرا که آن ها نسبت به اکثریت مردم جامعه، باسوادتر بودند. با این حال گروهی از سامورایی های معتقد بودند که کشور در حال تغییرات بسیار سریع و از دست دادن فرهنگ و سنت هایش است. پس عده ای از آن ها به رهبری «سایگو تاکاموری» تصمیم به موضع گیری گرفتند.
سایگو تاکاموری مردی قوی هیکل با قدی بلند و شانه هایی تنومند بود که پدرش یک سامورایی رده پایین شمرده می شد سایگو قبلا به دنبال مرگ اربابش مورد غضب واقع شده و در یک جزیره دوردست تحریم شده بود اما بعدها در ارتش دایمیو پذیرفته شد و افتخار خود را بازیافت. او نقش برجسته ای در برپایی دولت جدید میجی داشت و در سال 1871 (1250) به سمت سرپرست دولت در زمان غیبت بسیاری از دولتمردان ارشد، رسید.
با این حال مخالفتش با غرب گرایی مصادف با رد پیشنهادش برای حمله به کره شدن و این ناکامی سبب شد او از دولت استعفا بدهد و به کاگوشیما برگردد و در آنجا یک مدرسه نظامی محلی به راه بیندازد. او به زودی طرفدارانی در میان سامورایی های سرخورده و آنان که قصد مقابله با دولت مرکزی داشتند، پیدا کرد.
تاکاموری در تاریخ، به نظر یک فرد رده پایین می آید که روزهایش را با افتخار به سنت قدیمی سامروایی ها و تدریس سر کرده بود. با این حال سال 1877 (1256) گروهی از شورشیان سامورایی که به انبارهای مهمات و سلاح های دولت یورش برده و آنجا را اشغال کرده بودند، او را رهبر خود اعلام کردند و او به زودی آخرین حمله سامورایی ها را رهبری کرد. به محض این که اسم شورش پخش شد سامورایی ها و دهقانان از سراسر ژاپن برای پیوستن به جنبش گرد هم آمدند و به زودی تاکاموری رهبر 40 هزار نفر از مردان بود.
این تعداد رقمی خوب بود اما نه در برابر 300 هزار نفر نیروی دولتی که در شیوه های مدرن جنگ آموزش دیده بودند و اسلحه های مناسب داشتند. نیروهای شورشی به طرف قلعه مستحکم کوماموتو به راه افتادند و با سامورایی ها و ارتش دهقانان مسلح به تفنگ، قلعه را محاصره کردند. شورشیان در دو شب خونین، با تلاشی وحشیانه خود را در و دیوار زدند تا پیروز میدان شوند اما این حملات دفع شد و آن ها بدون برنامه ریزی و هماهنگی برای تصاحب برج و بارو به جنگ ادامه دادند.
وقتی نیروهای امداد دولتی رسیدند چند درگیری شدید بین آن ها و شورشیان درگرفت و سپس هر دو طرف عقب نشینی کردند. شورش حدود شش ماه به طول انجامید و هر دو جناح پیروزی هایی به دست آوردند اما ارتش دولت بسیار آسان تر از ارتش شورشیان می توانست نیروهای از دست رفته را جایگزین کند و شورشیان به تدریج مغلوب فناوری های برتر مانند استفاده از ناوهای جنگی شدند.
تخمین زده شده که نیروهای امپراتوری بیش از شش هزار سرباز را از دست دادند و 10 هزار مجروح داشتند، در حالی که ارتش بسیار کوچک تر سامورایی ها هفت هزار تلفات و 11 هزار مجروح داشت. به دنبال برخی درگیری ها، ته مانده نیروی شورشی، مخفیانه به کاگوشیما وارد شدند و یک قلعه کوهستانی در شیرویاما را در اختیار گرفتند.
د